-
شادی بی پایان ...
جمعه 22 مردادماه سال 1389 21:49
سلام دوستان، امروز داشتم توو سایتای مختلف دنبال مطلب خاصی می گشتم که اتفاقی به سایت کامران نجف زاده "خبرنگار" برخوردم... نمی دونم توو اون بی حوصلگی با اون افکار پریشونم، چی شد که شروع کردم تمام آرشیو مطالبشو خوندم... تا اینکه به نوشته ی جالبی رسیدم که ظاهراً ماه رمضون پارسال نوشته بود... هر چی که بود،حرفش به...
-
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ ...
پنجشنبه 21 مردادماه سال 1389 21:56
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَینَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ ماه رمضان است؛ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم،و نشانههای هدایت،و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است (سورة البقرة - 185) پروردگارا دلهایمان را بعد از اینکه هدایتمان نمودی از راه حق منحرف مکن دعای « ربنا لا...
-
خدایی که در این نزدیکیست ...
دوشنبه 18 مردادماه سال 1389 13:05
دلم گرفته دلم عجیب گرفته است و هیچ چیز نه این دقایق خوشبو که روی شاخه نارنج می شود خاموش نه این صداقت حرفی که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست ... نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند... و فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد... خدایا دلم خیلی گرفته ... همه چی دست توئه ... می دونم که...
-
سکوت ...
شنبه 16 مردادماه سال 1389 23:41
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 مترسک ناز می کند کلاغ ها فریاد می زنند و من سکوت می کنم... این مزرعه ی زندگی من است خشک و بی نشان ... Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
-
نمی دانم خدایی هست؟! ... عجب صبری خدا دارد...
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1389 23:33
خدایااااااااااا مطمئنم صدامو می شنوی... مطمئنم گوش کن... خدایا تو بگو چه جوری صدات بزنم که صدامو بشنوی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من که چیز بدی نخواستم ازت؟ شفای یه بیمار انقدر بزرگ و سخته؟؟؟؟ خدایا دارم دیوونه می شم... نمی دونم چی کار کنم که شفاشو بدی... ای خدایا حاضرم زندگیمو بدم ... اما ثانیه ای درد کشیدنشو نبینم... خدایا......
-
در انتظار ...
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 14:17
سلام بچه ها... دلم واسه همتون یه عالمه تنگ شده بود... بالاخره امروز از حالت پشت کنکوری خارج شدم و حالا در انتظار نتیجه به سر می برم. خدا رو شکر خوب بود. ایشالا از این به بعد سعی می کنم بیشتر پست بدم
-
شکرت ای خدا جونم
شنبه 15 خردادماه سال 1389 15:53
من مطمئنم که می تونم ای خدایا... " به خاطر همه چی ممنونم " شکرت ... شکرت ... شکرت *دوست دارم خدا جونم*
-
کوچ ...
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 17:37
از کجای راه، در کدامین شب زدگی بر این دل رسیدی؟ که آمدنت چون کتیبه ای حک شده است و اسارت رهایی را انتظار می کشی یک قلب برای حضور تو کم یک قرن سکوت تو بس دریچه ای باز کن!.... تا دیگر بار و دیگر بار گرمای نگاهت آب کند، یخهای دل شب زدگان را کاش یک قانون شکن مهربان بودیم در این تناقض کاش ماندن تعبیر می شد خواب اقاقی کاش...
-
بی تو طوفان زده دشت جنونم
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 17:34
بی تو طوفان زده دشت جنونم صید افتاده بخونم تو چسان می گذری غافل از اندوه درونم ؟ بی من از کوچه گذر کردی و رفتی بی من از شهر سفر کردی و رفتی قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم، تا خم کوچه بدنبال تو لغزید نگاهم، تو ندیدی! نگهت هیچ نیفتاد براهی که گذشتی . چون در خانه ببستم ، دگر از پای نشستم ، گوئیا زلزله آمد ، گوئیا خانه...
-
مشکل از کجاست؟
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 16:57
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد.. بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخش هی با خود فکر می کنم...
-
به دنبال خدا نگرد...
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 16:55
به دنبال خدا نگرد... خدا در بیا بانهای خالی از انسان نیست ... خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست ... خدا در مسیری است که به تنهایی آن را سپری می کنی نیست .... خدا آنجا نیست ... به دنبالش نگرد. خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست. در قلبی است که برای تو می تپد ... خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو...
-
کاش می دانستم
یکشنبه 29 فروردینماه سال 1389 13:50
سرنوشتمون چه عجیب و بی مقدمه به هم گره خورد و چه عجیب تر و بی مقدمه تر، همه چی تموم شد... کاش می دانستم در پی رفتن من غزل چشم تو را ... چه کسی می خواند؟
-
پشت کنکور ...
دوشنبه 23 فروردینماه سال 1389 21:12
تا یه مدت نیستم... آخه حسابی دارم درس می خونم.... واسم دعا کنید... * این بار می خوام بترکونم *
-
۱۳ به در ...
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 00:49
در روز طبیعت، نحسی 13 را به در کنیم... "متاهلان گرامی دقت داشته باشن که از گره زدن سبزه ها جداً خودداری کنن"
-
آسمان را بی ستاره میخواهم ...
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1389 23:11
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 فرقی نمیکند که دیگر دنیا قد یک آسمان باشد یا قد یک پیاله خسته و شکسته و بال بسته ... بیشتر از آنکه بگویم بیشتر از آنچه بدانی وقتی که نوشته ها همیشه بی مخاطبند و دل بازیچه احساس بی احساسی ... دیگر چه فرقی میکند که دنیا آسمان بی کران باشد یا به کوچکی یک قطره باران......
-
باز کن پنجره را ...
جمعه 6 فروردینماه سال 1389 13:31
خدایا... عید می خواهم تازه شدن را... نه این تکرار هر ساله را =
-
حالا برگشتی که چی؟؟؟
شنبه 24 بهمنماه سال 1388 23:09
به قول خودت : یه روزی قلبمو له کردی و رفتی، حالا برگشتی که چی ؟؟؟ که بگی عاشقمی؟؟؟ باور پوچی است اگر گمان کنم که تو آدم با وفایی هستی ، می خواهم صادقانه برایت بنویسم ... البته درک این واژه برایت غیر ممکن خواهد بود چون با آن کاملا بیگانه ای. می خواهم از تو بگذرم! براستی که براحتی گذشتن از احساس پاک دیگران را از خود تو...
-
دغدغه ...
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 20:24
من دغدغه دارم که این روزها در سرزمینی زندگی میکنم که... در آن دویدن سهم کسانی است که نمیرسند و رسیدن حق کسانی است که نمیدوند
-
فال قهوه
پنجشنبه 22 بهمنماه سال 1388 20:03
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 نمی دانم ، آسمان ابریست یا دل من گرفته !؟ این شب تاریکتر از من و من تلخ تر از قهوه در دستم زیر این تلخی جستجو کردم نامت را غافل از آنکه ، رفته بودی از ته این فنجان شاید به فنجان دیگری ... و من، هم میزدم حسرت را نمی دانم ، باران می بارد یا چشمان من خیس است می توان...
-
در وحدت این ابرها
پنجشنبه 22 بهمنماه سال 1388 19:04
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 نه آسمان می بارد نه ستاره ای دستی بر آسمان می کشم و می دانم صاف نمی شود این زندگی مجعد از گره هایش تسبیحی ساخته ام ذکر می گویم ذکر خیرت ... در نبودنت زده ام بیشتر حرفهایم را آنگاه که به من نزدیکتری شعری می خوانم شیپوریهای باغچه می نوازند بوی خنده می آید خنده همسایه...
-
تا ولنتاین ...
دوشنبه 19 بهمنماه سال 1388 18:28
-
هوای دلم بوی اشک می دهد...
سهشنبه 1 دیماه سال 1388 23:39
کاش اشکهایم گویای حرف دلم بود چرا که آنچه که در اشک گنجانده شده.بر زبان نگنجد...ای کاش چشم بصیرت داشتیم و می فهمیدیم که حسینی زندگی کنیم و هر کداممان حسین زمان خود باشیم و بی دلیل و نا دانسته بر حسین نگرییم ... کاش فقط از روی ترحم بر سران بریده نگرییم .... کاش حکمت این عزاداری را بفهمیم و حسینی زندگی کنیم.. کاش لبان...
-
دانلود آلبوم فوق العاده زیبای سلام آقا
سهشنبه 1 دیماه سال 1388 18:52
آلبوم سلام آقا با صدای رضا صادقی ؛ محسن چاوشی ؛ محمد علیزاده و مهدی یغمایی برای دریافت فایل روی ادامه ی مطلب کلیک کنید... خواننده : رضا صادقی، محسن چاوشی، محمد علیزاده، مهدی یغمایی ... آهنگساز : میلاد ترابی، رضا صادقی، محسن چاوشی، مهدی یغمایی، محمد علیزاده، مهدی یراحی ... تنظیم کننده : میلاد ترابی، رضا صادقی، محسن...
-
یلداتون مبارک...
دوشنبه 30 آذرماه سال 1388 20:09
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت ... یلدا بر همگان مبارک...
-
خداوندا ...
دوشنبه 30 آذرماه سال 1388 19:33
خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر در...
-
بوی سیب
جمعه 27 آذرماه سال 1388 21:29
این روزها کلمات با تردید از دامنه ی ذهنم میگذرند و شعر در کسالت انگشتانم تکثیر میشود... در کجای خود ایستاده ام... بگو!... که رویاها نیز قد به کشیدن نمیدهند!!! و در معصومیتی مطرود پیر میشوند این روزها حتی بوی سیب هم وسوسه ام نمیکند!!!
-
تقدیم به بهترین خواهر دنیا
جمعه 27 آذرماه سال 1388 17:06
سلام دوستان، یه دکلمه خوب و جالب از دوست خوبمون آقای مرتضی حداد این پایین گذاشتم ... ایشون این دکلمه رو تقدیم به خواهرش کرده که واقعاً شنیدنیه... دریافت دکلمه
-
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااایا ...
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 00:53
خدایا طبعی رسان تا بسازم عالمی یا همتی که از سر عالم توان گذشت
-
گوش کن!!!
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 22:42
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 گوش کن جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را ... گوش کن جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را ... چشم تو زینت تاریکی نیست پلکها را بتکان کفش به پا کن وبیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد و زمان روی کلوخی بنشیند با تو و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به...
-
عید غدیر مبارک ...
شنبه 14 آذرماه سال 1388 20:56