سرنوشتستان

.:: دلی که از بی کسی غمگین است، هر کسی را می تواند تحمل کند ::.

سرنوشتستان

.:: دلی که از بی کسی غمگین است، هر کسی را می تواند تحمل کند ::.

مشکل از کجاست؟

اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد.. بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخش

هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن ؟

                                                                                    دکتر شریعتی

قربونت برم خدا...

پروردگار مهربان من، از دوزخ این بهشت رهایی ام بخش!

در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است

و هر زمزمه ای بانگ عزایی

و هر چشک اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی رنجزای گسترده ای...

در هراس دم می زنم!!!

در بیقراری زندگی می کنم و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است...

هیچ کس، هیچ چیز در اینجا "به خود" هیچ نیست

 "بودن من" بی مخاطب مانده است.

من در این بهشت، همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.

"تو قلب بیگانه را می شناسی که خود در سرزمین وجود بیگانه بوده ای!"

 

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود ...

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود

گاهی تمام حادثه از دست می رود

گاهی همان کسی که دم از عقل می زند

در راه هوشیاری خود مست می رود

گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست

وقتی که قلب خون شده بشکست، می رود

اول اگرچه با سخن از عشق آمده است

آخر، خلاف آنچه که گفته است می رود

وای از غرور تازه به دوران رسیده ای

وقتی میان طایفه ای پست میرود

هرچند مضحک است و پر از خنده های تلخ

بر ما هرآنچه لایقمان هست می رود..

معلم شهید دکتر علی شریعتی

 

چرا توقف کنم، چرا؟؟؟

نهایت تمامی نیروها پیوستن است ،پیوستن

به اصل روشن خورشید و ریختن به شعور نور

طبیعی است که آسیاب های بادی میپوسند

چرا توقف کنم؟ چرا؟؟

پرنده ها به سوی جانب آبی رفته اند

افق عمودی است افق عمودی است و حرکت : فواره وار

                         و ...

در حدود بینش سیاره های نورانی میچرخند

زمین در ارتفاع به تکرار میرسد

و چاههای هوایی به نقب های رابطه تبدیل میشوند

 چرا توقف کنم؟ چرا؟؟؟

خواهش شفاف آب به جاری شدن صدای ریزش نورستاره،  بر جدار مادگی خاک

صدای انعقاد نطفه ی معنی و بسط ذهن مشترک عشق

صدا ، صدا ، صدا ، تنها صداست که میماند ...




خدا٬ انسان و عشق !

             خدا٬ انسان وعشق ...


                      این است "امانتی" که بر دوش آدم٬ سنگینی می کند

        واین است آن پیمانی که

                    در نخستین بامداد خلقت با خدا بستیم ...

                                   و "خلافت" او را در کویر زمین تعهد کردیم.

                  ما برای همین "هبوط" کردیم٬ و این چنین است

       که به سوی او باز می گردیم !


                                    " دکتر علی شریعتی "

 


هرکس گمشده ای دارد ...


هر کسی گمشده ای دارد و خدا گمشده ای داشت

هر کسی دوتاست و خدا یکی بود و یکی چگونه می توانست باشد؟
هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند هست
و خدا کسی که احساسش کند نداشت
عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آن را ببیند
خوبی ها همواره نگران که آن را بفهمد

...

ادامه مطلب ...